هر روز که میگذره این مالایی ها کاری می کنند که احساس تنفرم نسبت بهشون بیشتر بشه… از دانشگاه گرفته تا اداره پلیس… از فروشنده تا مخابرات…
دانشگاه رو تبدیل به بنگاه گداخونه کردند و دایم در حال چاپیدن دانشجوی بین المللی… متنفرم از آدمهای دله دزد… اونایی که تا می بینند یکی مشکلی داره سعی می کنند یه جوری، به یه بهونه ای، یه چیزی ازش بکنند تا امروزشون بگذره…
داداش، درسته از اسب افتادیم، اما از اصل نیافتادیم…
یه روزی میرسه که شما ها دستتون رو جلوی مردم کشور آزاد ما دراز می کنید تا شاید بتونید سهمی از منابع کشور ما داشته باشید، اون روز اگر من باشم، تمام احساس تنفرم رو که تو این 3-4 سال جمع شده تو دست گداییتون میزارم…
متنفرم ازتون…
ماهاتیر گفته بود: “یکی از اشتباهاتم این بود که روی فرهنگ مردم سرمایه گذاری نکردم.” و حالا ما باید تاوان عدم سرمایه گذاری اون رو بدیم…
این روزها میگذره… اما مطمئن باش، یک ریالی رو که با دله دزدی ازمون میگیرید، ازتون پس میگیرم…
امیدوارم این چندماه آخر به خوبی تموم بشه…
برچسب هادله دزد، مالایی،تنفر