یکشنبه , ۱۵ مهر ۱۴۰۳
خانه / متفرقه / چگونگی گسترش اسلام در جهان

چگونگی گسترش اسلام در جهان

مطلب امروز مطلب تاریخی و مهمی به شمار می آید، که در آینده از آن استفاده بیشتری خواهد شد…
از آنجایی که جمع آوری این مطالب به استناد نوشته های مستند مختلف و گفته های آگاهان به علم است، از ذکر منابع خودداری میشود، دوستان درصورتی که اشتباهی دیدند با ذکر منبع موثق متذکر شوند تا اصلاح گردد.

گسترش اسلام…

در 1400 سال پیش، 600 سال پس از میلاد مسیح، سه امپراتوری بزرگ در دنیا وجود داشت که تقریباً بر تمام دنیا مسلط بود… در یک تقسیم بندی کلی، امپراتوری چین در شرق – امپراتوری ایران در آسیای میانه، شمال آفریقا، و شرق اروپا – امپراتوری روم در غرب…
600 سال از مسیحیت می گذشت، بسیاری در غرب مسیحی بودند… ایرانیان نیز از 600 سال پیش از میلاد مسیح با هدایت پیامبر خود زرتشت، یکتا پرست بودند و مذهب و آئینی داشتند… چینیان نیز در شرق از ابتدا بودا پرست بودند…
اسلام آخرین دینی بود که باید نازل می شد… با دستوراتی ژرف… اسلام می بایست گسترش می یافت تا انسان بتواند راه خود را برای بازگشت به درستی پیدا کند… اسلام آخرین دین هدایت بشر بود و انسانها باید با اسلام به حقیقی ترین راه برای بازگشت نزدیک می شدند… اسلام دین منطقه ای و محلی نبود و دین جهانی بود… باید به تمام دنیا صادر می شد… اسلام باید درست فهمیده می شد و به صحیح ترین شکل گسترش می یافت… اسلام به مانند دیگر ادیان الهی، دین یکتا پرستی بود… اسلام عدالت را به معنای واقعی برای انسانیان تفسیر می کرد…
اسلام در کجا می بایست معرفی میشد؟
در قدرت پروردگار عالم تردیدی نیست که اگر میخواست اسلام را یکباره به جهانیان معرفی کند و به آنها دستور دهد همگان می پذیرفتند، اما خدای جهانیان آن روز که آدم را از آسمان به زمین فرستاد به او یک هدیه مهم داد… آدم بعلت اشتباهش از آسمان به زمین تبعید شد و خداوند به او اجازه داد که به آسمان برگردد، اما او باید تصمیم بگیرد و انتخاب کند… خداوند انسان را موجودی با اراده خلق کرد که قدرت تصمیم گیری دارد… و باید برای رسیدن به بهترین نقطه دنیای ابدی و نه دنیای زمینی، بهترین انتخاب ها و تصمیم ها را داشته باشد… همه می دانیم که برای آموختن یک علم، آن کس که از آن علم هیچ آگاهی ندارد بهتر از آنی است که آگاهی دیگری دارد و یا آگاهی اشتباه… پس سرزمینی برای اعلام اسلام انتخاب شد که اکثریت ساکنانش در جهالت به سر میبردند… مردمی که در آن زمان جاهل ترین بودند… اعراب…
بر مطالبی که همگان مطلع هستیم و بارها و بارها پیرامون آن خواندیم که پیامبر از چه خانواده با ایمان و آگاهی بودند شکی نیست و در این نگارش منظور از انسانها اکثریت هستند… نه خواص… پروردگار عالمیان برای معرفی اسلام فردی را برگزید که که کلامش نافذ باشد و اعتبارش والا… محمد (ص) فرزند عبدالله و نوه عبدالمطلب، کلید دار کعبه، بنایی که ابراهیم ساخت به اذن پروردگار… از طرفی دیگر، عربستان به لحاظ موقعیت مکانی و نیز زبان عربی شرایط ویژه ای داشت… اعراب قومیت های بسیاری بودند که در مناطق وسیعی مستقر بودند، اما اتحاد آنها با یکدیگر بسیار کم بود و همواره درگیر جنگهای قبیله ای بودند… و تنها نکته مهم مشترک بین آنها زبان عربی بود که در مناطق گسترده ای قابل تامل بود… پروردگار به رسول خود فرمان داد تا مردم عربستان را به یکتا پرستی دعوت نماید و راه سعادت را به آنها نشان دهد که آنها میتوانند بپذیرند… رسول اکرم (ص) در 23 سال تبلیغ اسلام توانست اعراب را با یکدیگر متحد کرده و آنها را از جهالت رها سازد… از آنجایی که پیامبر اسلام برای گسترش و تبلیغ هرگز به اجبار و زور متوسل نشده بودند و همواره اسلام را از نوعی که امروزه
به آن تبلیغ فرهنگی میگوییم گسترش داده بودند، برای گسترش اسلام به دیگر نقاط کره زمین نیز طرحی در اختیار داشتند و آن نیز مکاتبه با سران امپراتوری ها و حکومت های با نفوذ بود… ایشان به امپراتوری ها و حکومت های بزرگ عصر خویش پیام اسلام و یگانگی پروردگار را ارسال نموده و فرمودند که پیامبر وعده داده شده موسی و عیسی، امروز در عربستان است و شما را به اسلام دعوت میکند… نتیجه پیامهای ارسالی باعث گسترش اسلام نگردید… اسلام نیاز به این داشت تا بتواند با اتصال به سرزمینی بزرگ خود را به جهانیان معرفی کند… در زمانی که پیامبر نامه سران کشورها را نوشت، امپراتوری های ایران و روم در حال جنگ با یکدیگر بودند… شیوه جنگ در آن زمان، به شیوه نظام پادشاهی ایران در زمان هخامنشیان بود و جنگجویان ارتش ایران را سربازان حقوق بگیر تشکیل میدادند و نه مردم عادی… جنگهای طولانی میان ایران و روم و نیز ایجاد طبقات اجتماعی و افزایش فاصله طبقاتی بخصوص در ایران کم کم مردم را خسته و از دست حکومت ناراضی میکرد… نامه ای که پیامبر (ص) به خسروپرویز پادشاه ساسانی ایران فرستاد، برخلاف دیگر پادشاهان ملل مختلف،
با بی احترامی توسط وی پاره گردید و به حاکم بحرین دستور داد که فرستنده نامه را به نزد وی برند… در دوران ساسانیان بحرین و یمن دو سرزمینی بودند که ارتباط بین پارسیان و اعراب را برقرار می کردند و حاکم آنها توسط پادشاه ایران تعیین می شد و بخشی از خاک امپراتوری ایران بودند… تا نامه به حاکم بحرین برسد و وی اقدام به عملی نماید، خسرو پرویز به دستور فرزندش کشته شد و حاکم بحرین و یمن و ساکنان آن دو سرزمین با تبلیغ یاران رسول خدا، به اسلام گرویدند… آنجا بود که رسول خدا راه گسترش اسلام را ایران دید و این یکی از علل م

هم دیگری بود که پروردگار اسلام را در عربستان نازل فرمود… ایرانیان اندیشمندان و فرزانگان بزرگی داشتند و نیز خستگی مردم از جنگها و اختلاف طبقاتی که هر روز بیشتر میشد، تشنگی آنها را به یک کلام جدید چند برابر کرده بود… اسلام با شعار عدالت و یکتا پرستی، برای معرفی به ایرانیان آماده گشت… برخی به اشتباه معتقدند که اسلام به زور شمشیر و جنگ به ایران آورده شد که واقعیت چیز دیگری است… ایرانیان با شنیدن صدای حق، و شناخت باطنی ،گروه گروه به اسلام گرویدند، اما اعراب از این انتخاب ایرانیان خواستار
سوء استفاده بودند که شاید بتوانند به کمک تبلیغ اسلام خاک ایران را نیز به تصرف در آورند، اما در اینجا بود که ایرانیان در مقابل اعراب جنگیدند… ایرانیان همواره از خاک کشور خویش دفاع کردند و اگر تنی چند از پادشاهان بی لیاقت نبودند، خاک کشورمان امروز نیز بسیار بزرگ بود… ایرانیان هرگز از روی تهدید و اجبار به اسلام روی نیاوردند و گرایش آنان اختیاری و از روی آگاهی و شناخت صحیح تعالیم اسلامی بود… آنان نه از تعابیر قرآن که اعراب برایشان آورده بودند، بلکه با تفسیر آیات قرآن به نگاه خودشان و تعمق در برابر آن آیات راه خود را انتخاب کردند…
اما ایرانیان برای اسلام چه کردند…
به راستی اسلام اگر به دنیا معرفی شد، به سبب حضور امپراتوری ایران بود و بس… اسلام برای گسترش خود نیاز به یک حکومت قدرتمند و آگاه داشت و در آن زمان امپراتوری ایران تنها انتخاب بود… ایرانیان با شناخت صحیحی که از اسلام پیدا کردند، به مدد بازرگانان، منجمان، ریاضی دانان و فیلسوفان خود اسلام را از شرق به هند، پاکستان، چین و جزایر اقیانوس هند رسانیدند و از غرب نیز تا سرحد امپراتوری روم و شمال آفریقا و شمال آسیا… به راستی گسترش اسلام بر عهده ایرانیان بود…
اسلام بیش از 1400 سال است توسط ایرانیان پذیرفته شده… 1400 سال، یک ساعت و یک روز و یک ماه نیست… 1400 سال اندیشیدن دانشمندان و فیلسوفان ایرانی است درباره اسلام… به اعتقاد من، هنوز که هنوز است، اسلام در ایران عمیق تر از اسلام در کشورهای عربی است… اینکه ما سطحی نگر شدیم، معنای شناخت واقعی اسلام نیست…

در مطلب بعدی، نقش ایرانیان در حال حاضر در ترویج اسلام را از دیدگاه خود بیان خواهم کرد…

همچنین بررسی کنید

مرکز آپلود عکس ویو

اینجا یک مرکز آپلود عکس هست. اگر وبلاگ دارید ولی فضایی برای آپلود عکس های …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.